جدول جو
جدول جو

معنی سازو نواز - جستجوی لغت در جدول جو

سازو نواز
(زُ نَ)
سازو سرور. ساز و نوا. بزن و بکوب. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساز و نوا
تصویر ساز و نوا
ساز و آواز، ساز و سرور، برای مثال تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند / قول و غزل به سازونوا می فرستمت (حافظ - ۱۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
(زُ نَ)
ساز و آواز. ساز و سرور. بزن و بکوب. ساز و نواز:
رطل کشان صبح را نزل و نوای تازه بین
زخمه زنان بزم را ساز و نوای تازه بین.
خاقانی.
- بسازو نوا، با ساز و آواز، با تار و طنبور:
تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل بساز و نوا میفرستمت.
حافظ.
، ایضاً، به اقسام آلات. مکمل. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
آواز توأم با صدای ساز. و جمعی دیگر گفته اند که ارغنون ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و سازنده است که همه یک چیز را بیکبار و بیک آهنگ با هم بخوانند و بنوازند. (برهان در مادۀ ارغنون) ، بزن و بکوب. ساز و نوا. ساز و سرور. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سازو نهاد
تصویر سازو نهاد
رسم و آئین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازو باز
تصویر سازو باز
کسی که برسر سازو رود و بازیهای مختلف کند بند باز ریسمان باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز و نوا
تصویر ساز و نوا
((زُ نَ))
ساز و آواز، ساز و سرور
فرهنگ فارسی معین